آموزه های حقوق بین الملل بشردوستانه



امروز از دانشگاه آزاد تماس گرفتن و خواستن برای ترم بعد برام کلاس بذارم. گفتم برام کلاس نذارن. حقوق استاد حق التدریسی می شه ماهی دویست هزار تومن. در حالیکه منشی داره ماهی حداقل یک و پونصد می گیره.

آدم علم، وقت و انرژی خودش رو نباید ارزون بفروشه. سیزده بار مصاحبه هیات علمی رفتم در دانشگاه های مختلف. هر بار رد شدم. بعضی از دانشگاه ها در کمال ناجوانمردی حتی بدون دادن وقت مصاحبه می گفتن مدارکت ناقص بود حذفت کردیم. وقتی به دانشگاه مراجعه و اعتراض می کردم می گفتن توی گزینه ها گزینه عدم قبولی نداشتیم برای همین نقص مدرک زدیم. حالا از اتاق برو بیرون وقت اذان و نمازه.

به هر حال، حالا که سیستم ارزشی برای تخصص ما قائل نیست، اصراری نداریم در خدمت سیستم باشیم.

کار علمی رو به صورت دیگری ادامه خواهیم داد.

به امید بر آمدن آفتاب


منابع حقوق مخصامات مسلحانه بین المللی – منبع اول: عرف بین الملل


قواعد عرفی بین المللی نسبت به تمامی کشورها اام آور می باشند حتی اگر در زمان شکل گیری آن عرف آن کشورها مستقل نبوده باشند. البته بحث عرف منطقه ای هم وجود دارد. برای شکل گیری یک قاعده عرفی بین المللی دو عنصر نیاز است: عنصر مادی و عنصر معنوی. عنصر مادی یعنی رفتار متحد الشکل و یکنواخت کشورها. عنصر معنوی یا روانی یعنی باور به اینکه انجام آن رفتار به همان شکل و با همان ویژگی ها، تبدیل به قاعده حقوقی شده و اام آور است. به عبارت دیگر، هنگامی که کشورها در انجام یک رفتار، حس مم بودن داشته باشند، آن رفتار یک قاعده عرف بین الملل می باشد.


عنصر مادی عرف یعنی رفتاری که از کشورها سر می زند، باید گسترده بوده و متحد الشکل باشد. همچنین این رفتار، باید هنجارساز نیز باشد. بنابراین نخست یک رفتار بصورت متحد الشکل بین کشورها در مدت زمان نسبتا طولانی بصورت یکنواخت انجام می شود. سپس این رفتار یکنواخت به کشورهای دیگر نیز توسعه می یابد. این رفتار توسعه یافته، دیگر یک انتخاب محسوب نمی شود و کشورها در انجام این رفتار نوعی اام حقوقی نیز حس می کنند. دقیقا مشخص نیست یک رفتار متحد الشکل چه مدت باید تداوم داشته باشد تا تبدیل به عرف بین الملل بشود. مواردی وجود داشته که قواعد عرفی بین المللی در مدت زمان نسبتا کوتاهی شکل گرفته اند. مثلا قواعد عرفی بین المللی مربوط به حقوق بین الملل فضا.


اگر بخواهیم مثالی بزنیم در مورد شکل گیری یک قاعده عرفی حقوق بین الملل، می توان به رفتار متحد الشکل کشتی ها در قرن نوزدهم اشاره نمود. در این دوران کشتی ها برای آنکه جلوی تصادم دریایی را بگیرند و خطر را کاهش بدهند، اقدام به نصب چراغهای رنگی کردند. آن سمت از کشتی که به سمت بندر بود، باید چراغ قرمز نصب می شد و روی آن سمت از کشتی که پرچم کشتی بر افراشته شده بود، چراغ سبز باید نصب می شد. به مرور این رفتار بین کشتی های مختلف از کشورهای مختلف به همین شکل سر زد و رواج یافت تا تبدیل شد به عرف. سپس این قاعده عرفی در تمام دنیا گسترش یافت و بعد این قاعده عرفی بین المللی، در سال 1889 در سند بین المللی تحت عنوان مقررات بین المللی جلوگیری از تصادم دریایی، بصورت نوشته تدوین شد. بنابراین، موضوع الصاق چراغ و روشن کردن آن در شب توسط کشتی ها، دیگر یک رویه و تصمیم عاقلانه نبود بلکه یک تعهد حقوقی محسوب می شد. توضیح آنکه، هنگامی موضوع حقوق خود را متعهد نسبت به یک قاعده احساس می کند که سود و زیان خود را نسنجد و صرفا خود را متعهد به انجام یک فعل بداند. جایی که موضوع حقوق، سود و زیان خود را می سنجد و بر مبنای این سنجش، تصمیم می گیرد که فعل خاصی را مرتکب شود یا خیر، اینجا حرفی از تعهد حقوقی نیست. جایی که شخص امکان سنجش سود و زیان داشته باشد، تعهد وجود ندارد. تعهد زمانیست که شخص به هر حال مکلف به انجام آنست، صرف نظر از بحث سود و زیان.


مثال دیگر مانند بمباران در مخاصمات مسلحانه. امروزه با استفاده از جی پی اس و سلاح های لیزری، بمبارانهای اتفاقی و کور کاهش یافته و معمولا هدفهای خاصی با دقت فراوان مورد اصابت قرار می گیرند. موضوع استفاده از جی پی اس و سلاحهای لیزری نخست تبدیل به یک قاعده عرفی در حقوق مخاصمات مسلحانه شد و بعد به شکل کنوانسیون بین المللی تدوین گردید.

سئوال دیگری که مطرح می شود آنست که چه کسی تشخیص می دهد یک رفتار تبدیل به عرف بین المللی شده است؟ تشخیص شکل گیری قاعده عرفی بین المللی کار دشوار و بحثی است که به حوزه اثباتی حقوق تعلق دارد. هیچ معیار خاصی برای تشخیص عرفی شدن یک رفتار وجود ندارد. بیشتر قواعد حقوق مخاصمات مسلحانه، قواعد عرفی می باشند و باید توجه داشت که قواعد عرفی بین المللی، حتی اگر در کنوانسیونهای بین المللی انعکاس نیافته باشند، قدرت اام آور بودن آنها کمتر از قدرت اام آور بودن کنوانسیون های بین المللی نیست. میان عرف بین الملل و معاهدات بین المللی ارتباط متقابل وجود دارد. بدین ترتیب که قواعد عرفی بین المللی، پس از مدتی در کنوانسیونهای بین المللی منعکس می شوند. همچنین کنوانسیونهای بین المللی پس از مدتی منبع رفتار متحد الشکل بعدی و ایجاد قواعد عرفی بین المللی می باشند. چنین امکانی وجود دارد که کشورها با رفتار خود یک کنوانسیون بین المللی را نقض کنند و قاعده عرفی جدیدی شکل دهند که با مقررات کنوانسیون در تضاد بوده و کنوانسیون را نسخ نمایند. پس این امکان وجود دارد که عرف بین الملل، مقررات مربوط به معاهدات بین الملل را نسخ کنند. 


منابع حقوق مخصامات مسلحانه بین المللی – منبع اول: عرف بین الملل


قواعد عرفی بین المللی نسبت به تمامی کشورها اام آور می باشند حتی اگر در زمان شکل گیری آن عرف آن کشورها مستقل نبوده باشند. البته بحث عرف منطقه ای هم وجود دارد. برای شکل گیری یک قاعده عرفی بین المللی دو عنصر نیاز است: عنصر مادی و عنصر معنوی. عنصر مادی یعنی رفتار متحد الشکل و یکنواخت کشورها. عنصر معنوی یا روانی یعنی باور به اینکه انجام آن رفتار به همان شکل و با همان ویژگی ها، تبدیل به قاعده حقوقی شده و اام آور است. به عبارت دیگر، هنگامی که کشورها در انجام یک رفتار، حس مم بودن داشته باشند، آن رفتار یک قاعده عرف بین الملل می باشد.


عنصر مادی عرف یعنی رفتاری که از کشورها سر می زند، باید گسترده بوده و متحد الشکل باشد. همچنین این رفتار، باید هنجارساز نیز باشد. بنابراین نخست یک رفتار بصورت متحد الشکل بین کشورها در مدت زمان نسبتا طولانی بصورت یکنواخت انجام می شود. سپس این رفتار یکنواخت به کشورهای دیگر نیز توسعه می یابد. این رفتار توسعه یافته، دیگر یک انتخاب محسوب نمی شود و کشورها در انجام این رفتار نوعی اام حقوقی نیز حس می کنند. دقیقا مشخص نیست یک رفتار متحد الشکل چه مدت باید تداوم داشته باشد تا تبدیل به عرف بین الملل بشود. مواردی وجود داشته که قواعد عرفی بین المللی در مدت زمان نسبتا کوتاهی شکل گرفته اند. مثلا قواعد عرفی بین المللی مربوط به حقوق بین الملل فضا.


اگر بخواهیم مثالی بزنیم در مورد شکل گیری یک قاعده عرفی حقوق بین الملل، می توان به رفتار متحد الشکل کشتی ها در قرن نوزدهم اشاره نمود. در این دوران کشتی ها برای آنکه جلوی تصادم دریایی را بگیرند و خطر را کاهش بدهند، اقدام به نصب چراغهای رنگی کردند. آن سمت از کشتی که به سمت بندر بود، باید چراغ قرمز نصب می شد و روی آن سمت از کشتی که پرچم کشتی بر افراشته شده بود، چراغ سبز باید نصب می شد. به مرور این رفتار بین کشتی های مختلف از کشورهای مختلف به همین شکل سر زد و رواج یافت تا تبدیل شد به عرف. سپس این قاعده عرفی در تمام دنیا گسترش یافت و بعد این قاعده عرفی بین المللی، در سال 1889 در سند بین المللی تحت عنوان مقررات بین المللی جلوگیری از تصادم دریایی، بصورت نوشته تدوین شد. بنابراین، موضوع الصاق چراغ و روشن کردن آن در شب توسط کشتی ها، دیگر یک رویه و تصمیم عاقلانه نبود بلکه یک تعهد حقوقی محسوب می شد. توضیح آنکه، هنگامی موضوع حقوق خود را متعهد نسبت به یک قاعده احساس می کند که سود و زیان خود را نسنجد و صرفا خود را متعهد به انجام یک فعل بداند. جایی که موضوع حقوق، سود و زیان خود را می سنجد و بر مبنای این سنجش، تصمیم می گیرد که فعل خاصی را مرتکب شود یا خیر، اینجا حرفی از تعهد حقوقی نیست. جایی که شخص امکان سنجش سود و زیان داشته باشد، تعهد وجود ندارد. تعهد زمانیست که شخص به هر حال مکلف به انجام آنست، صرف نظر از بحث سود و زیان.


مثال دیگر مانند بمباران در مخاصمات مسلحانه. امروزه با استفاده از جی پی اس و سلاح های لیزری، بمبارانهای اتفاقی و کور کاهش یافته و معمولا هدفهای خاصی با دقت فراوان مورد اصابت قرار می گیرند. موضوع استفاده از جی پی اس و سلاحهای لیزری نخست تبدیل به یک قاعده عرفی در حقوق مخاصمات مسلحانه شد و بعد به شکل کنوانسیون بین المللی تدوین گردید.

سئوال دیگری که مطرح می شود آنست که چه کسی تشخیص می دهد یک رفتار تبدیل به عرف بین المللی شده است؟ تشخیص شکل گیری قاعده عرفی بین المللی کار دشوار و بحثی است که به حوزه اثباتی حقوق تعلق دارد. هیچ معیار خاصی برای تشخیص عرفی شدن یک رفتار وجود ندارد. بیشتر قواعد حقوق مخاصمات مسلحانه، قواعد عرفی می باشند و باید توجه داشت که قواعد عرفی بین المللی، حتی اگر در کنوانسیونهای بین المللی انعکاس نیافته باشند، قدرت اام آور بودن آنها کمتر از قدرت اام آور بودن کنوانسیون های بین المللی نیست. میان عرف بین الملل و معاهدات بین المللی ارتباط متقابل وجود دارد. بدین ترتیب که قواعد عرفی بین المللی، پس از مدتی در کنوانسیونهای بین المللی منعکس می شوند. همچنین کنوانسیونهای بین المللی پس از مدتی منبع رفتار متحد الشکل بعدی و ایجاد قواعد عرفی بین المللی می باشند. چنین امکانی وجود دارد که کشورها با رفتار خود یک کنوانسیون بین المللی را نقض کنند و قاعده عرفی جدیدی شکل دهند که با مقررات کنوانسیون در تضاد بوده و کنوانسیون را نسخ نمایند. پس این امکان وجود دارد که عرف بین الملل، مقررات مربوط به معاهدات بین الملل را نسخ کنند. 

hamedhashemi28@yahoo.com


منابع حقوق مخاصمات مسلحانه کدامند؟


درست است که در قرن بیست و یکم شکل مخاصمات مسلحانه تغییر کرده است و بیشتر جنگها امروزه داخلی هستند تا بین المللی اما حقوق مخاصمات مسلحانه بین المللی شعبه ای از حقوق بین الملل می باشد. پس، منابع حقوق مخاصمات مسلحانه همان منابع حقوق بین الملل می باشد. اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری منابع حقوق بین الملل را احصاء نموده. بموجب اساسنامه دیوان، کنوانسیونهای بین المللی و عرف بین الملل، منابع اولیه حقوق بین الملل محسوب می شوند. در کنار منابع اولیه، اصول حقوقی پذیرفته شده نزد مردم متمدن جهان، تصمیم های قضایی و دکترین نیز بعنوان منابع فرعی حقوق بین الملل شناسایی شده اند.


در مورد اصطلاح "اصول کلی حقوقی شناسایی شده توسط مردم متمدن" نیاز به توضیح است. در تفسیر این اصطلاح یکی از اساتید می گفتند که چون هنگام تدوین اساسنامه سازمان ملل متحد، بیشتر کشورهای جهان مستعمره بودند و استقلال نداشتند، منظور از "مردم متمدن" یعنی کشورهای مستقل آن زمان. این یک تفسیر تاریخی از این واژه است و اگر چنین تفسیری را بپذیریم پس یا باید بگوییم این بند از ماده 38 اساسنامه دیوان منسوخ شده یا باید بگوییم مفهوم "مردم متمدن" گسترش یافته است. گسترش این مفهوم پی بردن به اصول کلی حقوقی را دشوار می سازد. ژاپنی ها در ابتدای قرن نوزدهم اولین مردمانی بودند که از خود پرسیدند یک ملت متمدن چگونه ملتی است؟ چه ویژگی هایی دارد؟ بعدها، ماهاتما گاندی نیز این سئوال را از خود پرسید و درصدد پاسخ بر آمد. غربی ها نیز در تعریف یک انسان متمدن با مطالعه انسانهای وحشی و بدوی در مناطق دور دست کره زمین متوجه شدند حتی وحشی ترین انسانها می توانند از طریق کلام با یکیدیگر ارتباط بر قرار کنند و همه آنها به نوع لباس می پوشند. پس به این نتیجه رسیدند که در تعریف یک انسان متمدن باید توان ارتباط کلامی و لباس پوشیدن حذف شود.

ژاپنی ها در پاسخ به این سئوال به این نتیجه رسیدند که یک ملت متمدن، ملتی است که به قواعد حقوق بین الملل و جامعه بین المللی پایبند باشد. بنابراین تعدادی از اشخاص با استعداد را راهی اروپا کردند تا در زمینه حقوق بین الملل تحصیل کنند و وقتی به ژاپن بازگشتند اقدام به تدوین سه جلد کتاب حقوق بین الملل نمودند و به آموزش این رشته در دانشگاهها روی آوردند. به قدری در این امر زیاده روی کردند که هنگام حمله و کشورگشایی، همراه هر لشکر یک متخصص حقوق جنگ نیز حضور داشت. پس از مدتی انگلستان و آمریکا متوجه ظهور یک رقیب جدی در شرق آسیا یعنی ژاپن شدند. انگلستان اقدام به اشغال برخی بنادر ژاپن نمود و از حکومت این کشور خواست تا نیروهای خود را از چین خارج کند. ژاپنی ها ناچار به این کار شدند واینجا بود که نخست وزیر وقت ژاپن اعلام نمود "یک اراده توپ جنگی، از صدها جلد کتاب حقوق بین الملل مفید تر است".


بنابراین در قرن نوازدهم و تا اواسط قرن بیستم، یک ملت متمدن ملتی بود که قدرت نظامی شاخصی محسوب می شد. هنگامی که شوروی سابق به دلیل تحریمهای غرب از هم فرو پاشید، دنیا متوجه عامل دیگری در تبدیل شدن به یک ابر قدرت گردید و آن عامل اقتصاد و تکنولوژی بود. هر کشوری که می توانست محصولات با کیفیت و جدیدتری با قیمت مناسب تری عرضه کند و موفق به حضور در کشورهای دیگر می شد، تبدیل به ابر قدرت می گردید. امروزه نیز این رویه ادامه دارد. بنابراین یک ملت متمدن ملتی است که محصولات آن در دیگر کشورها به فروش می رسد و توانسته بازار کشورهای زیادی را از آن خود نماید. برای مثال خودروهای ژاپنی، کولر گازی مای و . حکایت از حرکت این کشورها به سوی تبدیل شدن به مصداق "ملل متمدن جهان" دارد. 


تغییر شکل مخاصمه مسلحانه


سئوال اینجاست که آیا شرایط میدان جنگ در قرن بیست و یکم نسبت به قرن بیستم تغییری کرده است یا خیر؟ 


مخاصمات مسلحانه در قرن جدید تغییر شکل داده اند به این ترتیب که بجای اینکه جنگ میان دو کشور متخاصم صورت گیرد و در نتیجه تحت شمول کنوانسیون ژنو باشد، جنگها داخلی شده اند و بین طرفهای درگیری رخ می دهند که برای مثال یکی از آن طرفها تروریستهایی هستند که به تاسیسات زیربنایی کشورها حمله می کنند یا گروهی شورشی هستند که از کودکان بعنوان سرباز استفاده می کنند. به عبارت دیگر، جنگ بین ملتها تبدیل شده است به جنگ میان ایدئولوژی ها و عقاید مختلف در درون جمعیت یک کشور. تغییر ماهیت جنگها باعث شده که برای مثال ارتش آمریکا در تامین نظم و امنیت داخل عراق با مشکل مواجه شود زیرا هدف جنگهای نوین متفاوت از جنگهای قرن گذشته می باشند. در جنگهای داخلی، هر طرف به دنبال تغییر باورها و مقاصد جمعیت طرف مقابل هست. در واقع، اینجا بحث ایدئولوژی مطرح می باشد. هر طرف متخاصم به دنبال آنست که از میان جمعیت طرف مقابل اقدام به عضوگیری نماید. در چنین شرایطی، بد رفتاری با مردم کشور و نسبت به همه آنها بدبین بودن، همان چیزیست که گروههای تروریستی می خواهند زیرا این رفتارها موجب می شود تعدادی از مردم آن کشور به تروریست ها و باورهای آنها اقبال یابند.


سئوال اینجاست، حال که هدف و ماهیت مخاصمات مسلحانه تغییر کرده، حقوق مخاصمات مسلحانه در چنین شرایطی چگونه باید اجرا شود؟


برخی نویسندگان گفته اند که دیپلماسی بین المللی و حقوق بین الملل در برخورد با مخاصمات مسلحانه ای که ابعاد محدودتری دارند و در جنگ علیه تروریسم کارآمد نیستند. در پاسخ گفته اند قواعد مخاصمات مسلحانه هنوز موثر می باشند و کشورها در برخورد با شکل نوین مخاصمات باید صبور بوده و هوشمندانه عمل کنند.


سئوال دیگری که مطرح شده آنست که چرا وقتی دشمن قواعد حقوق مخاصمات مسلحانه را نقض می کند و نسبت به آنها بی توجه است، طرف دیگر مخاصمه باید خود را پایبند به این قواعد بداند؟


اگر تعدادی مجرم مرتکب جرم شوند آیا ما نیز به خودمان باید حق بدهیم که اصول اخلاقی خود را نادیده گرفته و دست به همان اعمال تبهکارانه بزنیم؟ یک مردم متمدن ارتکاب جرایم جنگی توسط دشمن را هرگز نمی پذیرد بلکه پس از پایان جنگ، اشخاصی که مرتکب جرائم جنگی شده اند را شناسایی و دستگیر نموده و آنها را محاکمه می کنند. 



تاریخچه حقوق بشر دوستانه


اولین شخصی که به دلیل ارتکاب جنایت جنگی و نقض نرمهای جزایی بین المللی محاکمه شد شخصی به نام پیتر وون هگنواچ بود. وی در اتریش در سال 1474 محاکمه گردید. این شخص توسط یک دیوان کیفری موقت متشکل از 28 قاضی از اتریش و کشورهای متحد آن، به دلیل ارتکاب جنایات قتل، و دیگر جرایم محکوم شد. این شخصی هنگام محاکمه در مقام دفاع به موردی استناد کرد که امروزه نیز متهمان جنایات بین المللی به آن استناد می کنند و آن دفاع، استناد به امر آمر قانونی بود. به هر حال دادگاه این دفاع را نپذیرفت و وی را به اعدام محکوم کرد. نکته اینجاست که جرایمی که آقای هگنواچ انجام داده بود، در زمان جنگ ارتکاب نیافته بود و در نتیجه جنایت جنگی محسوب نمی شد. از سوی دیگر بین المللی بودن دادگاه نیز محل تردید است. اهمیت این دادرسی در آنست که یکی از نخستین دادرسی های تاریخ بوده که در آن شخصی مسئولیت کیفری به دلیل نقض نمودن هنجارهای جزایی بین المللی یافته است.


اولین کدهای رفتاری در میدان جنگ، در اروپا در سال 1590 میلادی هلند قانونی در مورد حقوق جنگ تصویب نمود. در 1621 میلادی کشور سوئد قانون مشابهی تصویب کرد. این دو قانون الهام بخش انگلستان بودند در تصویب مقررات مربوط به جنگ. قانون انگلستان سرلوحه آمریکایی ها نیز قرار گرفت . در سال 1648 عهدنامه وستفالی منعقد شد که این عهدنامه اولین معاهده ای بود که میان طرفهای درگیر جنگ منعقد شده و از طرفین خواسته بود بدون درخواست باج سربازهای دستگیر شده را مسترد دارند. تا اینکه در نیمه دوم قرن نوزدهم، در این دوران قواعد حقوق جنگ تبدیل به عرف شده بود و این قواعد عرفی را کشورهای موجود در آن زمان شروع کردند در قالب معاهده یا قانون داخلی تدوین نمودن. در سال 1884 میلادی برای مثال، انگلستان "قانون ارتش" را تصویب نمود. در نیمه دوم قرن نوزدهم بود که کشورها در قوانین داخلی خود دستور العمل هایی در مورد رفتار سربازها در میدان جنگ تهیه نمودند و در صورتیکه یک سرباز از این دستورات پیروی نمی کرد یا آنها را نقض می نمود، مجازات می شد. تا اینکه می رسیم به ابتدای قرن بیستم یعنی سال 1907 ، مقررات لاهه. هنوز تا این دوران در مورد مسئولیت شخصی مرتکبان جرائم در میدان جنگ هیچگونه نورمی بوجود نیامده بود. 


hamedhashemi28@yahoo.com


تاریخچه حقوق بشردوستانه


در مسحیت نیز به صلیب کشیدن انسانها ممنوع اعلام شد و شورای دوم کاتولیک ها در سال 1139 و شورای سوم کاتولیک توصیه نمودند که با زندانیان جنگی باید رفتار انسانی صورت گیرد. می رسیم به قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی یعنی عصر فئودال ها. در این دوران آیین جوانمردی میان شوالیه ها و مسیحیان رایج گشت. آیین جوانمردی یعنی تعهد به رفتار شرافتمندانه حتی در زمان جنگ که شامل عدالت، وفاداری، شجاعت، ترحم، خودداری از ارتکاب قتل و وفای به عهد بود. در این دوران در سال 1305 میلادی ویلیام والاس معروف به شجاع دل پس از محکوم شدن در یک دادگاه انگلیسی به دلیل ارتکاب جنایت جنگی (آتروسیتی) و کشتار کشیش ها و راهبه ها، به اعدام محکوم شد. در سال 1386 میلادی، ریچارد دوم دستور داد که هر یک از سربازان ارتش که علیه ن و کشیشان و راهبه ها مرتکب خشونت گردد یا خانه ها را به آتش بکشد یا به کلیساها حمله نمایند مجازاتشان مرگ خواهد بود. هنری پنجم دستورات جنگی صادر نمود در سال 1419 در حمایت از ن و اشخاص مذهبی هنگام جنگ. البته هنری پنجم پس از شکست فرانسه در جنگهای صد ساله به سربازانش دستور داد که زندانیان فرانسوی را به قتل برسانند که امروزه این عمل جنایت جنگی تلقی می شود. 


hamedhashemi28@yahoo.com


تاریخچه مخاصمات مسلحانه

در دوران باستان قواعد حقوق بشر دوستانه سافت لا بودند و بسیار انعطاف پذیر. در دوران باستان اقدام به جنگ عملی عادی تلقی می گردید. سئوال اینجاست که چه زمانی انسانها شروع کردند در قالب گروه جنگیدن. نخستین غار نوشته ای که بدست آمده باز می گردد به ده هزار سال قبل. سلاحهای جنگی حداقل پنج هزار سال پیش اختراع شدند و از زمان اختراع سلاحهای جنگی تا بحال چهارده هزار و ششصد جنگ ثبت شده است. در دوران روم باستان قواعد جنگی وجود داشت و در میان نظامیان سلسله مراتبی شناسایی شده بود. قوانین روم باستان متحد الشکل نبودند و در این دوران زندانیان را می توانستند به بردگی گیرند یا قطعه قطعه نمایند، غارت کردن بسیار رواج داشت و هیچ تمایزی میان اشخاص نظامی و غیر نظامی شناسایی نشده بود. حدود سال 1400 قبل از میلاد مسیح، مصر با سومریان و دیگر کشورها، موافقتنامه ای در مورد رفتار با زندانیان منعقد نمود. در آسیا دویست سال قبل از میلاد مسیح نخستین بار کتب هندوها به موضوع رفتار با اسرا و اشخاصی که در جنگ زخمی شده اند اشاره کرد. این متون صراحتا بیان می کردند که پادشاه نباید زندانی ها را به قتل برساند؛ اشخاص آسیب دیده و کسانیکه خود را تسلیم کرده اند نباید به قتل برسند، اماکن مذهبی نباید مورد تعرض قرار گیرند و بکار بردن سلاحهایی که جنبه شکنجه داشت مانند استفاده از تیرهای زهر آلود ممنوع اعلام شد.

قرن ششم قبل از میلاد مسیح، سان ته زو، استاد هنرهای جنگی چین، ممنوعیتهایی را در جنگ بر شمرد. به عقیده وی، با اسرای دشمن باید خوش رفتاری نمود ولی دیدگاه وی مبتنی بر اخلاق نبود بلکه خوشرفتاری با اسرای جنگی را قسمتی از پروسه برنده شدن جنگ می دانست. در قرن ششم بعد از میلاد، امپراطور روم به نام مایورایس کتابی منتشر کرد به نام استراتژیکا. در این کتاب وی اعلام نمود که یک سرباز اگر به شخص غیر نظامی آسیبی برساند باید خسارت بدهد و تمام توان خود برای جبران درد و رنج را بکار گیرد.

در سال 621 پس از میلاد مسیح، در جنگ عقبه، پیروان پیامبر اسلام اعلام کردند مثله نمودن دشمن عملی غیر اخلاقیست. 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

موسسه حقوقی تاسیسات اکابن آهنگ و موزیک سبد گاليا مذهب شناسی Teb Med Tourism Co پوریا نصرتی Pourya Nosrati پرسش مهر 20 گوناگون zis10